هدف سیر مطالعات اسلامی:
برای درک صحیح هدف سیر مطالعات اسلامی، لازم است ببینیم به طور اصولی هدف زندگی انسان چیست، اسلام می خواهد چگونه انسانی را تربیت کند. انسان پرورش یافته و کامل از نظر اسلام چگونه است؟ زیرا مطالعه و سیر مطالعات اسلامی آنگاه معنا دار می شود که در راستای هدف زندگی انسان از نظر اسلام باشد.
برای توضیح به چند مطلب اشاره می کنیم:
1- زندگی انسان چیزی جز مبارزه با ضعف ها و نقص ها و تلاش برای کسب قدرت و توانمندی نیست. سعادت انسان در گرو توانمندی او است و تمام رنجی که بشر می برد از نقص ها و ضعف های خود است،بنابراین می توان چنین ادعا نمود که هدف زندگی انسان نیز کسب قدرت و توانایی است و اسلام نیز می خواهد انسان توانمند، آگاه و کارآمد تربیت کند.
ایمان و عمل صالح که قرآن کریم بدان فرا می خواند نیز منابع کسب قدرت و ابزارهای توانمند سازی انسان هستند.
مهمترین ارزش از نظر اسلام ایمان است، ایمان بالاترین صفتی است که به انسان قدرت و توانایی می دهد و عمل صالح نیز تمرین ایمان و تثبیت کننده آن است.
مومن واقعی کسی است که بزرگوار و قدرتمند است و می تواند در جامعه به عنوان یک فرد کارآمد و تاثیر گذار مطرح باشد.
2- اقتدار و توانمندی انسان در درجه اول به آگاهی وابسته است. اطلاع و آگاهی زیر ساخت ایمان، توانایی، کارآیی و کارآمدی انسان در عرصه های مدیریتی است. از کسی که آگاهی ندارد، هیچ کاری ساخته نیست. فرد نادان نه می تواند در مسیر سعادت خویش گام بردارد و نه قادر است کسی را به سوی خیر و سعادت رهنمون باشد.
3- در راستای هدف زندگی، هدف کلی مطالعه نیز چیزی جز مبارزه با ضعف های علمی و عملی و رسیدن به قدرت علمی و عملی نیست.
ما مطالعه می کنیم تا اولا به توانایی شناخت علمی برسیم و بر قدرت عقلانی خویش بیافزاییم و ثانیا از دانش خود در جهت مدیریت زندگی عملی کمک بگیریم و توانایی های ارادی خود را شکوفا کنیم.
علم و دانش اگر چه وجودش ارزش ذاتی دارد و به هوشمندی انسان می انجامد، ولی در بسیاری از عرصه ها مقدمه عملکرد است و هنگامی ارزش نهایی پیدا می کند که به توانایی عملی شکوفا نمودن شخصیت انسان و ساخت جامعه بیانجامد. دانش، کارآیی و کارآمدی انسان را در زندگی فردی و اجتماعی افزایش می دهد.
در این راستا باید حتما به این باور رسیده باشیم که انسان در زندگی خود به مانند اینکه به غذای جسم نیاز دارد تا زنده و قوی بماند، به دانش و آگاهی که غذای روح او است، نیز نیازمند است.
هر حرکتی نیازمند دانشی است، آدمی بدون اطلاع و آگاهی هیچ قدمی در مسیر زندگی نمی تواند بردارد و در صورتی که بخواهد بدون آگاهی حرکت کند، قطعا به بیراهه خواهد رفت و از هدف دور خواهد شد.
حتی می توان گفت: انسانیت و کمال انسان با آگاهی و اطلاع شروع می شود و کسی که آگاهی ندارد، انسان واقعی محسوب نمی شود، زیرا اختیار و توانایی در وجودش شکوفا نمی شود.
فردوسی چه خوب و حکیمانه سروده است، آنگاه که توانایی و برنایی انسان را مرهون دانش معرفی می کند.
توانا بود آنکه دانا بود. زدانش دل پیر برنا بود.
4- هدف مطالعات اسلامی، تقویت شناخت و رسیدن به قدرت علمی و عملی از طریق آشنایی با آموزه های اسلام و عملیاتی کردن آنها است. این هدف آنگاه محقق می شود که ما معتقد باشیم که اسلام دین قدرتی است و می تواند با دستورات و راهنمایی های خود استعداد ها و توانایی های انسان را شکوفا نماید و از او انسانی قوی، توانا و شخصیتی بزرگوار، خدایی و دوست داشتنی بسازد.
انسان توانایی که هم قادر است زندگی شخصی خود را به خوبی مدیریت کند و هم می تواند به عنوان یکی از رهبران جامعه، افراد آن را به سوی خیر و سعادت رهنمون باشد.
مطالعات اسلامی از این منظر در راستای سازندگی قرار می گیرد و به انسان کمک می کند تا با مدیریت صحیح زندگی، تمامی حرکت های طبیعی، اجتماعی، عقلانی و عرفانی خود را سامان دهی کند، هویت انسانی و الهی خود را احیا و زندگی خود را ارتقا دهد.
قبل از ایمان، کارآمدی، توانایی و شکوفایی، مهمترین صفتی که اسلام بدان فرا می خواند صفت علم است. آیات و روایاتی که در زمینه علم در میراث دینی ما نهفته است، آنقدر فراوان است که می توان گفت: از حد شمارش خارج است. معروفترین این روایات، کلامی از رسول خدا (ص) است که دانش آموزی را در حد وظایف واجب انسان اعم از مرد و زن ارتقا می دهد و می فرماید: طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه. دانش آموختن بر تمام مردان و زنان مسلمان واجب و ضروری است. و در روایت دیگری فرموده است: اطلب العلم من المهد الی الهد. زگهواره تا گور دانش بجوی.
بنابراین هدف کلی مطالعه در هر زمینه ای آموختن و یادگیری است، ولی هدف خاص مطالعات اسلامی، آموختنی هایی است که او را در مسیر کسب قدرت ایمان و مدیریت عملی زندگی خود و جامعه قرار می دهد، استعداد و توانایی های وجود او را در این مسیر بارور و شکوفا می سازد و از این طریق، او را به سوی هدف نهایی تعریف شده دین که قرب به خداوند است، راهبری می کند.
31-1-87